آرامگاه خیام، محبوب ترین جاذبه گردشگری نیشابور
آرامگاه عمر خیام (گشایش: ۲ آوریل ۱۹۶۳م/ ۱۲ فروردین ۱۳۴۲) جایدفنِ عمر خیام، گیراترین جای گردشگری نیشابور و نمونهٔ برجستهٔ معماری نوین ایرانی است که طراحِّ آن هوشنگ سیحون بود و آن را در ۶ شهریور ۱۳۴۱ پایان داد. طرحش برگرفته از زندگی، زمانه و اندیشههای عمر خیام است که بر هر سه «ریاضیدان»، «اخترشناس» و «شاعر» بودنِ خیام استوار است و سازههای پیرامون آرامگاه، به پیشهٔ پدری خیام (خیمهدوزی) رویکرد دارد؛ ۲۲ متر بلندا دارد؛ پیکربندیاش بتنی با هستهٔ فلزی است؛ در باغی در حومهٔ شهر نیشابور جای دارد که آرامگاه و مسجد محمد محروق نیز در آن برپاست که بهعنوان یک امامزاده نزد مسلمانان شیعه گرامی داشته میشود.
این بنا در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۵۴ با شمارهٔ ثبت ۱۱۷۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
حکیم ابوالفتح عمرابن خیام نیشابوری منجم، ریاضیدان، دانشمند و متفکر بزرگ، در اوایل قرن پنجم هجری متولد شد و در زمان سلطان سنجر، پسر ملکشاه را که به بیماری آبله دچار بود، درمان کرد. اگرچه مقام علمی خیام خیلی بالاتر از مقام ادبی او در نظر گرفته میشود، اما شهرت وی بیشتر بهواسطه وجود رباعیات حکیمانه او است.
آرامگاه حکیم، ابوالفتح عمرابن خیام نیشابوری، یکی از نقاط دیدنی و زیبای شهر نیشابور استان خراسان رضوی محسوب میشود. این مکان که هر ساله مورد بازدید شمار زیادی از دوستداران و گردشگران داخلی و خارجی قرار میگیرد، در جنوب شرقی شهر نیشابور و در انتهای خیابان خیام واقع شده است.
مجموعه خیام، موزه و آرامگاه از باغهای دیدنی در ایران معاصر است و مجموعهای از کتابخانه، موزه و مهمانخانه را دارا است. این آرامگاه در زمان وی در محله شادیاخ نیشابور در نیم فرسخی نیشابور و در صحن امامزاده محروق بنا شده است.
س از درگذشت عمر خیام در ۱۱۲۳م یا ۱۱۳۴م، پیکرش در گورستان مرکزی حیرهٔ نیشابور دفن شد که گوربنای ویژهای نداشتهاست. نظامی عروضی نقل کرده که خیام در ۱۱۱۲م در نشستی دوستانه دربلخ گفت «گور من در موضعی باشد که هر بهار، شمال بر من گلافشان میکند.»؛ سپس نظامی نوشت:
مرا این سخن مستحیل نمود و دانستم که چنونی گزاف نگوید. چون در سنهٔ ثلاثین [۵۳۰ق / ۱۱۳۶م] به نیشابور رسیدم، چهار سال بود تا آن بزرگ روی در نقاب خاک کشیده بود. آدینهای به زیارت او رفتم و یکی را با خود ببردم که خاک او به من نماید. مرا به گورستان حیره بیرون آورد و بر دست چپ گشتم. در پایین دیوار باغی، خاک او نهاده و درختان اَمرود و زردآلو، سر از باغ بیرون کرده و چندان برگ و شکوفه بر خاک او ریخته بود که خاک او در زیر گُل پنهان شده بود و مرا یاد آمد آن حکایت که به شهر بلخ از او شنیده بودم. گریه بر من افتاد که در بسیط عالم و اقطار ربع مسکون او را هیچ جای نظیری نمیدیدم. ایزد تبارک و تعالی جای او در جنان کناد بمنّه و کرمه.»
پس از درگذشت عمر خیام، پیکرش در گورستان مرکزی حیره نیشابور دفن شد که گوربنای ویژهای نداشته است و در ضلع شرقی مسجد محمد محروق درون یک اتاقک ایوان مانند جای داشته است. از زمان درگذشت خیام در سال ۵۱۰ خورشیدی تا سال ۱۳۳۵، بنای آرامگاه او، خرابه مانندی بیش نبود تا اینکه فراخواندگان مراسم گشایش آرامگاه فردوسی که به توس میرفتند، در میان راه از این آرامگاه نیز دیدن کردند. سپس پیشنهاد بازسازی این گوربنا، بهشکلی بهتر و شایستهتر مطرح شد؛ بنابراین، همزمان با برپایی جشن هزاره فردوسی، انجمن آثار ملی آرامگاهی برای خیام ساخت.
در دوران نوین، آرامگاه خیام در ضلع شرقی مسجد محمد محروق درون یک اتاقک ایوانمانند جای داشتهاست. خارجیهایی که از آرامگاه بازدید میکردند بارها درخواست کردهبودند که آرامگاهی برای خیام بسازند اما دولت ایران به آنها اجازه نداد. در هشتم تیر ۱۳۰۶ که در خواست ارباب کیخسرو نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی مطرح بود که بیست هزار تومان از بودجه مجلس صرف ساخت آرامگاه فردوسی شود، عبدالله یاسایی نماینده سمنان و دامغان پیشنهاد داد که آرامگاه خیام نیز با همین مبلغ بازسازی شود و گفت:
«مقبره خیام خیلی بد نماست. کراراً بنده آنجا رفتهام و هر وقت رفتم حقیقتاً متأثر شدهام و هر خارجی که به آنجا میآید و این منظره را میبیند متأثر میشود. با این که میدانید رباعیات و اشعار حکیم خیام در اروپا چقدر مورد تقدیر است و با این که ساختمان این مقبره چندان خرجی ندارد چرا ما باید در این کار بیاعتنایی کنیم. آن محل در یک جای باصفا و بانزهتی است و در نزدیکی نیشابور واقع است و در مجاورت همان دهی است که خیام در او سکنا داشتهاست. حالا که خارجیها میآیند و میخواهند این مقبره را تعمیر کنند، هیچ سزاوار نیست که خودمان این کار را نکنیم و باید دانست همان مفاخری را که حکیم ابوالقاسم فردوسی برای ما تهیه کرده همان مفاخر را هم حکیم خیام تهیه کردهاست».
با پیشنهاد یاسایی موافقت نشد و از او خواسته شد طرح جداگانهای برای ساخت آرامگاه خیام بدهد.
گوربنای ساده خیام تا سال ۱۳۱۳ برپا بود تا اینکه فراخواندگان مراسم گشایش آرامگاه فردوسی که به توس میرفتند، در میان راه از این آرامگاه نیز دیدن کردند. سپس پیشنهاد بازسازی این گوربنا، بهشکلی بهتر و شایستهتر مطرح شد؛ بنابراین، همزمان با برپایی جشن هزارهٔ فردوسی، انجمن آثار ملی آرامگاهی برای خیام ساخت.
این آرامگاه، به شکل سکویی چهارگوش و ساختمان سنگی روباز ساخته شد که در کنار آرامگاه و مسجد محمد محروق جای گرفت. آرامگاه عبارت بود از دو ایوان بالا و پائین و دیوار کوتاه سنگی از سنگ خلج که دراطراف محل قبر و روی قبر که سه یا چهار متر از دیوار بقعه فاصله داشت بکار رفته بود؛ و نیز یک ستون سنگی همراه یک رباعی از ملک الشعرای بهار با خط نستعلیق بر آن نقش کردند.
در سال ۱۳۳۸ هوشنگ سیحون آرامگاه بزرگتری برای خیام طرحریزی کرد؛ چرا که مشکل اصلی آرامگاه ستونی، نزدیکی بسیار به آرامگاه محروق بود. آرامگاه کنونی که سومین گوربنای خیام در دوران نوین است، در سیزدهم فروردین ۱۳۴۲ بهدست شهبانو فرح گشایش یافت و سازهٔ گوربنای پیشین به شهر نیشابور جابهجا شد و هماکنون در میدان خیام برپاست.
ساختار
این آرامگاه در یک باغ کهن جای داردو مجموعهای از کتابخانه، موزه و مهمانخانه را داراست. تندیسی از خیام در درآمد باغ نصب شدهاست. مساحت باغ خیام بیست هزار متر مربع و طول گوربنا ۱۸ متر است که پیراموش درختان کاجاند. این گوربنا، آمیزهای هنر معماری مدرن و کهن ایرانی است که طراحش هوشنگ سیحون بود.
در کتیبههای لوزی و کاشیکاری شدهٔ آرامگاه، بیست رباعی از خیام به خط تعلیق بهخط مرتضی عبدالرسولی در ۱۳۳۹ ش نگاشتهاست.که تحت نظارت طراح و معمار بنا، مهندس سیحون انجام شده و نمونهای منحصر به فرد از کاربرد خط تعلیق در کتیبهنگاری بناها بهشمار میرود. خط تعلیق هر چند امروزه فراموش شده اما نخستین خط ایرانی است و در روزگار خیام در میان کاتبان کاربرد فراوانی داشت. هوشنگ سیحون خود دربارهٔ این بنا میگوید:
آرامگاه خیام در باغ امامزاده محروق نیشابور قرار داشت اولین کاری که باید انجام میدادم این بود که به گونهای طراحی کنم که آرامگاه خیام و امامزاده محروق تداخل پیدا نکنند به همین منظور من برای باغ محوری عرضی تعریف کردم تا آرامگاه را که در گوشه شمال شرقی باغ قرار داشت از امامزاده جدا کنم. از طرفی دیگر در چهار مقاله عروضی گفتاری از خیام آمده مبنیبر اینکه ایشان گفتهاند که: من آرزو دارم مزارم در جایی باشد که در بهاران برگ گل روی مزارم بریزد؛ بنابراین من مکانی در باغ را که اختلاف ارتفاع سه متری نسبت به درختان زردآلوی باغ داشت انتخاب کردم چون این مکان سه متر پائینتر قرار دارد فصل بهار شکوفههای زردآلو روی مزار میریزد. خیام ریاضیدان، منجم و ادیب بود؛ سعی داشتم که این سه جنبه شخصیتی در مزارش تجلی پیدا کند من ده پایه برای آرامگاه در نظر گرفتم عدد ده اولین عدد دو رقمی است و پایه و اساس بسیاری از اعداد میباشد از هر پایه دو تیغه بر پایه مدل ریاضی خاصی به صورت مورب بالا میرود و با دیگر تیغهها برخورد میکنند و از روبهرو بر روی پایه مقابلشان پائین میآید همه این تیغههای مورب در محور عمودی وسط برج همدیگر را قطع میکنند سطح پیچیده حاصله بر اثر یک فرمول ریاضی به وجود آمده که سنبله جنبه ریاضیان خیام است از طرف دیگر تقاطع تیغهها در سقف آرامگاه یک ستاره به وجود میآورد که سمبول ستارهشناسی خیام محسوب میشود.
این بنا ۱۰ پایه دارد که ۱۰، اولین عدد دورقمی ریاضی و پایهٔ اصلی اعداد است. از هر پایه دو تیغه مورب به صورت مارپیچ به سمت بالا میرود تا یکدیگر را میبُرند و سقف بنا را بسازند و از سوی دیگر فرود آیند که این خود یکی از شکلهای پیچیده ریاضی است. این شکل هندسی و عدد ۱۰ هر دو نماد دانش ریاضی خیام است.
برخورد تیغهها با همدیگر، فضاهایی پر و خالی و به ویژه در بالا، ستارههایی درهم را میسازند که از میانشان، آسمان آبی نیشابور پیدا است و کمکم نزدیکِ سرِ گنبد، ستارهها کوچکتر میشوند و درآخر یک ستاره پنجپر آنها را کامل میکند. این ستارهها و نقش آسمان، اشاره به شخصیت نجومی خیام دارند.
برخورد تیغهها همدیگر، ده لوزی بزرگ میسازند که با کاشی کاریهایی به خط نستعلیق شکسته و به روش خطاطان بزرگی مثل میرعماد، به شکل انتزاعی و مدرن از رباعیات خیام پر شدهاند. رباعیات را جلال همایی برگزید و زیبانویسیها بهدست مرتضی عبدالرسولی انجام شد. در تاریخ معماری ایران این نخستین بناست که خط شکسته نستعلیق در آن به کار میرفت. از درون نیز همین لوزیها پر از شعر با نقش گل و برگ و پیچک، با کاشی معرق تزیین شدند که همگی به شاعری خیام اشاره دارند.
هوشنگ سیحون دربارهٔ سازههای پیرامون آرامگاه خیام گفته:
دور تا دور برج در کنار چشمه سارها، یک دایره وسیع به مرکز خود برج ساخته شد. همه از سنگ گرانیت با اجزاء مثلثی شکل و تورفتگیها و برون آمدگیهایی که تا اندازهای شکل خیمه را تداعی میکنند و این اشاره به نام خیام است. چون پدرش خیمه دوز بود و نام او به همین مناسبت انتخاب شد… از طرف دیگر حوضها با کاشی فیروزه که در مجموع قسمتی از ستاره را نشان میدهند، به تعداد هفت پر به مفهوم هفت فلک و هفت آسمان و هفت تپه باز اشاره به افلاک و نجوم، دانش دیگر خیام است. روی هم رفته مجموعه در یک حال و هوای شاعرانه با درختان تنومند در اطرافش ساخته شد و همانطور که خواست خود خیام بوده کاملاً باز است و مزارش بهاران گل افشان.
مهندس هوشنگ سیحون که در آن زمان ناظر ساخت و سازهای انجمن آثار ملی به همراهی حسین جودت بود، آرامگاه را از مکان قبلی که چسبیده به امامزاده محروق بود به مکان فعلی انتقال داد. در سال ۱۳۳۸ ساخت آرامگاه آغاز شد و در این سال قسمتهای عمده کار از جمله گودبرداری، بتن ریزیهای بنا و طرح محوطه به اجرا درآمد. در سال ۱۳۴۱ کار ساختمان آرامگاه به پایان رسید. مقبره و استخوانبندی اصلی آن فلزی محاط در پوشش بتنی است. شکل بنا در پایین تقسیمبندی ۱۰ گانه دارد و فاصله پایهها پنج متر است.
این آرامگاه، بهشکل سکویی چهارگوش و ساختمان سنگی روباز ساخته شد که در کنار آرامگاه و مسجد محمد محروق جای گرفت. این آرامگاه عبارت بود از دو ایوان بالا و پایین و دیوار کوتاه سنگی از سنگ خلج که دراطراف محل قبر و روی قبر که سه یا چهار متر از دیوار بقعه فاصله داشت به کار رفته بود؛ و نیز یک ستون سنگی همراه یک رباعی از ملک الشعرای بهار با خط نستعلیق بر آن نقش کردند.
مساحت باغ خیام ۲۰ هزار متر مربع و طول بنای یادبود مشبک آن ۱۸ متر است و اطراف آن را کاجهای همیشه سبز احاطه کردهاند. بنای آرامگاه از آهن و سنگ و بهصورت گنبدی رفیع با ۱۰ پایه ساخته شده است و پایههای آن با اشکال هندسی و لوزیهای بزرگ و کوچک به یکدیگر متصل شده است.
بر اطراف پایههای گنبد، هرمهایی از سنگهای بزرگ و آبنماهای سنگی ساخته شده است که داخل آن کاشیکاری شده است.
آرامگاه خیام از ساختمانهای شاخص طراحی شده در ایران است که تلفیقی موفق از عناصر سنتی و مدرن را به نمایش گذاشته است. استاد هوشنگ سیحون، خود درباره این بنا میگویند:
خیام در واقع سه شخصیت دارد، ریاضیدان، منجم و شاعر که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده میشد.
دورتادور برج در کنار چشمهسارها، یک دایره وسیع به مرکز خود برج ساخته شد. همه از سنگ گرانیت با اجزا مثلثی شکل و تورفتگیها و برون آمدگیهایی که تا اندازهای شکل خیمه را تداعی میکنند و این اشاره به نام خیام است. چون پدرش خیمهدوز بود و نام او به همین مناسبت انتخاب شد.